بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 11
پیشواز بهار
دیگر بار خورشید راست ایستاد ، زمین چرخی زد ، اعتدال آغاز شد ، بهار این اتفاق سبز از راه رسید ، هرچند، هرچند عاشقان که بهاری دیگری را به رسمیت می شناسند چشم به راه طلوع و ظهور آن نشسته اند ، چشم به راه سپیده ، چشم به راه ذخیره ی خدا در زندگی، چشم به راه منجی همه ی عالم ، چشم به راه موعود زمان امام عصر (عج).
دیروزهایی که گذشت برای برخی شیب تندی به دره ی هولناک جهنم شد و برای برخی نردبانی به سوی بهشت ، برای ایشان سال گذشته همه گاهش بهار بود ، هر روز چیزی تازه یافتند ، خوب تر زیستند و بالاتر پریدند و دریغا ، دریغا گروهی نیز جز قتل عام قساوت مندانه در سرزمین مقدس و گروهی جز اندوختن پوچی و پوچی در لحظه های عزیز چیزی نداشتند و ندارند.
امید به این که ما از جمله کسانی باشیم که دیروز و امروز و فردایمان نردبانی به سوی بهشت باشد.
نامدگان و رفتگان، از دو کرانه ی زمان
سوی تو می دوند هان، ای تو همشه در میان
در چمن تو می چرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو می پرد ، باز سپید کهکشان
هر چه به گرد خویشتن ،می نگرم در این چمن
آینه ی ضمیر من ،جز تو نمی دهد نشان
ای گل بوستان سرا ، از پس پرده ها درآ
بوی تو می کشد مرا ، وقت سحر به بوستان
ای که نهان نشسته ای ، باغ درون هسته ای
هسته فرو شکسته ای ، کاین همه باغ شد روان
مست نیاز من شدی ، پرده ی ناز پس زدی
از دل خود برآمدی ، آمدن تو شد جهان
آه که می زند برون ، از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون ،دست تو می کشد کمان
پیش وجودت از عدم ، زنده و مرده را چه غم؟
کز نفس تو دم به دم ، می شنویم بوی جان
پیش تو جامه در برم ، نعره زند که بردرم
آمدمت که بنگرم ، گریه نمی دهد امان
هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) بهار 1355
هر روزتان نوروز ، نوروزتان پیروز
سایر یادداشت ها
[ پـروفـایل | ایــمــیــل | خـــانـــه ]
لینک دوستان
فهرست موضوعی یادداشت ها
خبرنامه